
جایگاه سنگ فیروزه در فرهنگ ها، ملل و ادیان مختلف
11 شهریور 1404
زمان مطالعه
حجر کریم: فیروزه، سنگی گرانبها در فرهنگها، ملل و ادیان مختلف
فیروزه، با رنگهای زیبا، آبی و سبز، فیروزه ای، سبزآبی، از دیرباز در تمدنهای مختلف مورد احترام و استفاده بوده است. در عربی، فیروزه به نام «حجر کریم» شناخته میشود، یعنی «سنگ شریف و گرانبها». این نام، بیانگر ارزش و احترام فرهنگی به فیروزه است، اما داستان فیروزه تنها در عربها محدود نمیشود.
۱. تاریخچه فیروزه در ایران
ایران یکی از قدیمیترین تولیدکنندگان فیروزه است. معادن فیروزه نیشابور، که قدمتی بیش از ۲ هزار سال دارند، از دیرباز فیروزههای با کیفیت بالا تولید کردهاند. در فرهنگ ایرانی، فیروزه نماد برکت، محافظت از چشم زخم و خوششانسی بوده و در تزیین جواهرات و معماری، بهویژه در مسجدها و بناهای تاریخی، استفاده میشده است.
۲. مصر باستان
مصریان باستان فیروزه را بسیار ارزشمند میدانستند و آن را در جواهرات فراعنه، ماسکهای مومیایی و مجسمههای خدایان به کار میبردند. آنها معتقد بودند فیروزه قدرتی جادویی دارد و میتواند صاحبش را از بدیها و نیروهای شر محافظت کند.
۳. چین باستان
در چین، فیروزه به عنوان سنگ محافظ و سمبل سعادت و سلامتی شناخته میشد. مردم چین باستان آن را به شکل گردنبند و آویز به همراه داشتند و معتقد بودند انرژی مثبت را به فرد منتقل میکند.
۴. هند و آیین بودا
در هند، فیروزه در تزیین معابد و جواهرات مذهبی مورد استفاده قرار میگرفت. بوداییها و هندوها معتقد بودند فیروزه باعث آرامش ذهن، تقویت شجاعت و حفاظت روحانی میشود.
۵. مسیحیت و یهودیت
در مسیحیت و یهودیت، فیروزه در برخی متون دینی و جواهرات مقدس دیده میشود. در عهد عتیق، فیروزه به عنوان سنگی از سنگهای ارزشمند لباسهای کاهنان ذکر شده و در مسیحیت نیز گاهی در صلیبها و اشیای مقدس استفاده میشده است.
۶. خواص مشترک فرهنگی
با وجود تفاوتهای فرهنگی و دینی، بسیاری از تمدنها به فیروزه ویژگیهای مشترکی مانند:
*محافظت از بدیها و چشم زخم
*نشانه خوششانسی و قدرت و برکت
*نماد زیبایی و ارزش
نسبت دادهاند. این ارزش مشترک، باعث شد که فیروزه به سنگی جهانی و محترم تبدیل شود و در عربی به شایستگی «حجر کریم» نامیده شود.
سنگ فیروزه طبیعی و زنده دارای خواص فوق الذکر است و اگر بخواهم مثالی بزنم از تفاوت فیروزه طبیعی با فیروزه غیر طبیعی و بهسازی و احیا شده میتوانم اینطور توصیف کنم:
مجسمه ای از انسان را تصور کنید که به زیبایی شکل گرفته و تمام ظرافت ها و جزئیات را داراست ولی فقط یک تجسمی از انسان است نه روح دارد نه قدرت نه توانایی و نه حتی زیبایی حقیقی آن کالبد زنده در آن وجود ندارد.